تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 26557
بازدید دیروز : 136836
بازدید هفته : 26557
بازدید ماه : 348838
بازدید کل : 10740593
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک

 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 27 / 12 / 1394

موسی و خضر ( دو گردش گر ناهمگون )

موسی در مصر به دنیا آمد و در آن جا مدتی بزیست. در وی، از همان دوران نوجوانی و جوانی روحیه ستم ستیزی و مدد رسانی به ستم دیدگان دیده می شد. بر اثر درگیری که بین دو نفر سبطی و قبطی به وجود آمد و و موسی به کمک سبطی شتافت و مرد قطبی را نقش بر زمین ساخت و روز دیگر نیز شبیه همین ماجرا تکرار شد. (8)
فرعونیان فهمیدند موسایی که به دنبال آن می گشتند هموست؛ از این روی به جست و جو پرداختند تا دستگیرش کنند و موسی پس از آگاه شدن از این امر ترسان و نگران از شهر بیرون رفت:
« فخرج منها خائفا یترقب قال رب نجنی من القوم الظالمین »؛ (9)
ترسان و نگران از شهر بیرون شد. گفت: ای پروردگار من! مرا از ستم کاران رهایی بخش.
این نخستین سفر موسی بود که پیش از نبوت از مصر به سوی مدائن انجام گرفت.
دومین سفر وی از ازدواج با دختر شعیب از مدائن به سوی مصر بود که در طی همین سفر به مقام پیامبری رسید و خداوند برادرش هارون را به کمک موسی فرستاد و تا همراه و هم گام با یکدیگر مردم را از ستم فرعونی برهانند و آنان را به عبودیت حق رهنمون گردند. ( 10)
سومین سفر موسی همراه با بنی اسرائیل به سوی بیت المقدس بود که به قدرت خداوند، دریا شکافته شد و مو سی و همراهیان از آن گذشتند فرعونیان در کام امواج دریا فرو رفتند و این خود آیت ونشانه ای شد برای عبرت و پندگیری آیندگان.
چهارمین سفر سرنوشت ساز موسی، که به گردش گری و جهان گردی شباهت کامل دارد، آن بود که موسی برای دیدار و ملاقات با بنده ی شایسته خداوند، حضرت خضر علیه السلام به سوی « مجمع البحرین » حرکت کرد. وسایل سفر را فراهم ساخت و همراه یوشع بن نون، که خدمت گزار او بود، به سوی این سرزمین به راه افتادند. هنگامی که پس از چندی راه پیمایی، به نقطه ی موعود رسیدند.، موسی مردی را دید که آثار نبوت در چهره اش پیدا و سیمایش از سماحت و و تقوا حکایت می کرد. پس از صلح وسلام و آشنایی با خضر، موسی آمادگی خود را جهت فراگیری علم و دانش از خضر اعلام کرد و خضر نیز با شرایطی آن را پذیرفت و سفر این دو پیامبر، که نوعی جهان گردی نیز به شما می رفت، آغاز شد ( 11) در لابه لای این سفر و گردش، نکته های فراوانی است که این نوشتار را گنجایش آنها نیست. آن چه به عنوان ره توشه ی این سفر و گردش گری، می توان آموخت آن است.که برای ایجاد تبادل فرهنگی و آموختن و علم و تجربه، باید عزم را جزم کرد و رنج و سختی آن را نیز به جان خرید؛ زیرا « نابرده رنج گنج میسر نمی شود.»
ذوالقرنین ( یا الگوی جهان گردان )

قرآن در آیات شانزده گانه ی سوره ی کهف از شخصی سخن می گوید که سفرهای گوناگون به اطراف و اکناف و جهان داشته و با جهان پیمایی به سوی شرق و غرب شتافته و آثاری از خود به یادگار گذاشته است. در این که این جهانگرد، با کدامین مرد معروف تاریخ برابر می شود. میان مفسران و مورخان گفت وگو بسیار است.
1. مراد از ذوالقرنین اسکندر مقدونی است. ( 12)
2. یکی از پادشاهان یمن به نام « تبع » بوده است. ( 13)
3. بزرگ ترین امپراتور چین است. که در تاریخ آمده است. ( 14)
4. کورش پادشاه هخامنشی است. ( 15)
و نیز در این که پیامبر بوده یا پادشاه و یا فردی شایسته و صالح و نیز چرا به او « ذوالقرنین » گفته اند، سخن بسیار است که به بیان یک روایت از امام علی علیه السلام در این باره بسنده می کنیم:
قام ابن الکواء إلی علی علیه السلام و هو علی المنبر فقال یا أمیرالمؤمنین أخبرنی عن ذی القرنین نبیاً کان أم ملکا؟ و أخبرنی عن قرنه من ذهب أو من فضه؟ فقال له: لم یکن نبیاً و لا ملکاً، و لم یکن قرناه من ذهب و لافضه، و لکنه عبداً أحب الله فأحبه الله، و نصح لله و ونصحه الله، و إنما سمی ذالقرنین، لأنه دعا قومه إلی الله عزوجل، فضربوه علی قرنه فخاب عنهم حیناً، ثم عاد إلیهم، فضرب علی قرنه الآخر و فیکم مثله؛ (16)
ابن کواء ازامام علی علیه السلام که بر فراز منبر نشسته بود پرسید: ای امیرمؤمنان به من گزارش ده که ذوالقرنین پیامبر بود یا پادشاه؟ و شاخ او از طلا بود یا نقره؟
امام علی علیه السلام فرمود: نه پیامبر بود ونه پادشاه و شاخ های او هم از طلا و نقره نبود. او بنده ای از بندگان خدا بود که محبت خدای در دل داشت و خدا هم او را دوست می داشت. خالصانه در راه خدا گام برداشت. خداوند هم به او اخلاص و پاکی داد. علت نامیدن اوبه ذوالقرنین، آن بود که قوم خویش به سوی خدا فراخواند، بر سر او ضربت زدند از میان آنان مدتی پنهان شد. دوباره پس از مدتی برگشت باز هم بر او ضربه زدند و در میان شما مردم هم چنین فردی وجود دارد [ اشاره به خود ایشان ].
به هر حال، آن چه درباره ی این شخصیت می توان گفت، چند نکته است:
1. از آیات قرآنی بر می آید که ذوالقرنین جهان گردی صاحب هنر و دین دار و هدف دار بوده و با عنایت و مدد خداوندی از وسیله ی سریع السیر و شتابنده ای نیز برخوردار بوده است. که دشت و هامون و کوه و کویر را درمی نوردیده و با این وسیله ی زمین پیما، به شرق و غرب جهان آن روز گام نهاده است و زندگی پر تحرک و پرکاری داشته که گردش گری و سیر سفر جزء اساسی و بنیادی آن را تشکیل می داده است.
2. وی با استفاده از ابزار مهندسی مدرن و پیش رفته ی زمان خودش، دست به ابتکارهای جالب و سازنده ای زده است که ساخت سد آهنین همراه با مس گداخته و با شیوه ی مهندسی دقیق از آن جمله است.
3. سرداری بزرگ و بزرگوار بوده که در ایجاد سد بزرگ و سرنوشت ساز در منطقه کوهستانی، هیچ گونه امکانات مالی و ابزاری ازمردم نگرفته و فقط از بازوان پرتوان مردم آن مرز و بوم و سود جسته است.
از ویژگی های سد سازی او، استحکام و استواری و کیفیت ساخت آن بوده است که راه نفوذ مفسدان منطقه به نام « یأجوج و مأجوج » را بسته و جلو جنایت ها و غارتگری های آنان را به طورکلی گرفته است.
5. از مجموع آیات می توان فهمید که او سه سفر به سه سو داشته و درهرکدام پدیده ای نظر اورا جلب کرده است:
الف ) در سفر به غرب، منظره ی غروب خورشید در میان دریا او را به یاد کارگاه ذوب فلزات و انداخته و همین نکته می رساند و که ازاو هنرمندان و مهندسان زمان خویش بوده است.
این منظره در هنگام غروب خورشید که تابش چند ساعته ی افق، دریا را کاملاً از بخار آب انباشته می کند و شعاع خورشید در فضای آب گونه بخار به رنگ های مشعشع جلوه می کند. بسیار دل ربا و فریبنده است. که ذوالقرنین را نیز به سوی خود کشانده است.
ب ) ذوالقرنین سفر خود را به غرب پایان داد، سپس عزم شرق کرد و در این مسیر راه پیمود تا به خاستگاه خورشید رسید. در این بخش از سفر به مردمی برخورد کرد که در سطحی پایین از لحاظ فرهنگی می زیستند، با پوشش اندکی که بدن آنها را در برابر آفتاب نمی پوشانید زندگی می کردند، خانه و مسکن نداشتند و از امکانات نخستین زندگی محروم بودند و به این منوال زندگی می گذارندند.
ج ) سومین مرحله ی سفر و جهان گردی ذوالقرنین را قرآن این گونه ترسیم می کند:
« ثم أتبع سببا * حتی إذا بلغ بین السدین وجد من دونهما قوماً لایکادون یفقهون قولاً * قالوا یا ذالقرنین إن یأجوج و مأجوج مفسدون فی الأرض فهل نجعل لک خرجا علی أن تجعل بیننا و بینهم سداً... »؛ (17)
باز هم راه را پی گرفت تا به میان دو کوه رسید، در پس آن دو کوه مردمی را دید که گویی هیچ سخنی را نمی فهمند. گفتند: ای ذوالقرنین ! یأجوج و مأجوج در زمین فساد می کنند، می خواهی خراجی برخود مقرر کنیم تا تو میان ما و آنها سدی برآوری؟...
بدین سان در می یابیم که ذوالقرنین از شخصیت هایی بوده که با عقل و درایت و مدیریت شایسته و بهره گیری از امکانات مادی و معنوی، بهترین و پیش رفته ترین استفاده را کرده و با سیر و سیاحت و گردش گری و جهان گردی گامهای سودمند و سازنده ای در رفع محرومیتها و دفع جنایت ها و تباهی های جامعه خویش برداشته است.
پیام زندگی او به روایت قرآن مجید آن است که با تکیه بر قدرت لایزال پروردگاری و استفاده ی بهینه از نیروهای مردمی می توان در برابر بزرگ ترین باندهای تباهی و فساد آفرین ایستاد و با اقدام های نور و مبتکرانه جلو نفوذ و سلطه آنان را گرفت و و تاخت و تاز آنان را محدود و مهار ساخت.
نیز از این داستان می توان آموخت که در سیر و سفر و گردش و جهان دیدن، با صحنه ها و و نیازهایی رو به رو می شود که او را وادار به تصمیم گیری و برنامه ریزی و طراحی می کند و چه بسا در این گونه سیر و سفرها به ره آوردهای ابتکاری و دستاوردهای دست اول و نوپیدا نیز بتوان دست یافت که با سال ها مطالعه و آموزش ذهنی و علمی برابری کند.
نکته ی پایانی

از جریان ذوالقرنین در قرآن به خوبی می توان آموخت که گام نخست در زمینه ی گردش گری و جهان گردی برخورداری از امکانات و ابزار مناسب است: « إنا مکنا له فی الأرض ».
درجهان امروز که جهان ارتباطات نام گرفته، صنعت توریسم جایگاه ویژه خود را داراست. بهره برداری صحیح و سالم از این صنعت در کشور اسلامی ایران باید با الهام از قرآن و ارزش های اسلامی همراه باشد و نخستین شرط موفقیت آن این است که زمینه های جذب توریست را فراهم آوریم و در چارچوب قوانین و آداب و رسوم ملی، این صنعت مهم و سودآور را فعال و پویا سازیم.
تهیه امکانات رفت و آمد، اسکان، نقل و انتقال و استفاده ی بهینه از فرصت های به دست آمده، ایران اسلامی را در جهان امروز بهتر و بیشتر مطرح خواهد کرد و داوری های بوق های تبلیغاتی جهان استکبار را به کلی دگرگون خواهد ساخت. سرمایه گذاری در این صنعت و فراهم سازی اسباب و مقدمات مناسب با شأن و شکوه جمهوری اسلامی نیاز زمان و نظام ماست و این درسی است که از قرآن می توان به خوبی آموخت:
« إنا مکنا له فی الأرض و اتیناه من کل شیء سببا * فأتبع سببا » (18)
پی نوشت :
1- یوسف ( 12 ) آیه 3
2- فولادوند، آفرینش هنری در قرآن، ص 134
3- فهرست غرر، ج 7، ص 88
4- عنکبوت ( 29) آیه 26.
5- انبیاء ( 21 ) آیه 71
6- بلاغی، قصص قرآن، ص 4
7- یوسف ( 12 ) آیه 58- 100
8- قصص ( 28 ) آیه 15 -20
9- همان، آیه 21.
10- طه ( 20 ) آیه های 35-9
11- کهف ( 18 ) آیه های 60- 83
12- فخر رازی، التفسیر الکبیر، ج 21 - 22؛ ص163؛ ابن اثیر، کامل، ج 1، ص 282 - 296
13- المیزان، ج 13، ص 385
14- ذوالقرنین یاتسن چی هوانک تی، بزرگ ترین پادشاه چین، استاد کامبوزیا، شرکت سهامی انتشار.
15 - المیزان، ج 13، ص 396. نظریه منسوب به ابوالکلام آزاد هندی است که در این باره کتابی نگاشته و به فارسی نیز ترجمه شده است.
16-بحارالانوار، ج 39، ص 40.
17-کهف ( 18 ) آیه های 93- 94
18-همان، آیه های 74 - 85

منبع: کتاب جهان گردی در فقه و تمدن اسلامی


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: دریچه ای به سوی مذهب
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی